اگر بخوایم یه مرور کوتاهی داشته باشیم تا اینجا جالبه بدونید که امروز خبری از مرور نیست، اگر اپیزودهای قبل رو نشنیدی و نمیخوای توی مسیر گم شی ، مثل همه برگرد و از اول شروع کن ، هیچ راه میانبری وجود نداره و باید تکامل ات رو طی کنی اگر میخوای در زندگیت تغییر ایجاد کنی.
و اما بریم سراغ موضوع امروز که همانا چیزی نیست جز دوست داشتن.
شما بعد از شنیدن این پادکست خودتون رو بیشتر دوست خواهید داشت.
دوست داشتن کی؟
خودمون.
مگه شخصی مهم تر از خودمونم توی زندگی مون هست؟
- چرا خودمونو دوست نداریم؟
- چرا به خودمون از پشت خنجر میزنیم؟
- چرا مدام به خودمون سرکوفت میزنیم؟
- چرا همیشه ناراحتیم؟
چرا تا توی آئینه خودمونو میبینیم به بدترین شکل ممکن از خجالت خودمون در میائیم. و حرفهایی به خودمون میزنیم که وقتی از جایگاه شاهد بهش نگاه میکنیم میبینیم که این حرفارو ما به دشمنای خودمونم نمیزنیم.
- چرا باید اصلا از انداممون از قیافمون از ظاهرمون خجالت بکشیم؟
- چرا برای خودمون کادو نمیگیریم؟
- چرا خودمونو نمیبریم رستوران مهمون کنیم؟
- چرا؟
- چرا هزار تا کار ناجور و حرف ناجور به خودمون میزنیم که قطعا اگر این حرفارو دیگری به ما بزنه به شدیدترین شکل ممکن اونو تخریب میکنیم!
پس بیایید خودمونو بیشتر دوست داشته باشیم.
اصلا چرا نداشته باشیم؟
چون اگر من خودمو دوست نداشته باشم ، اگر من عزت نفس نداشته باشم ، اگر من خودمو قبول نداشته باشم هیچکس دیگه ای هم نه منو دوست داره و قبولم داره.
اگر میبینی کمی از تناسب اندام خارج شدی و خجالت میکشی توی خونه جلوی دیگران ورزش کنی برای رسیدن به تناسب اندام.
و میترسی که دیگران بهت متلک بپرونن ، مسخرت کنن یا بهت سرکوفت بزنن بخاطر اینه که تو خودت در ذهن خودت ، خودتو دوست نداری و مدام مشغول تخریب کردن خودتی.
مثلا کسی که ۲۰ کیلو اضافه وزن داره و یا حالا به اصطلاح چاق هست وقتی میره جلوی آئینه به خودش میگه:
- ببین چقدر چاق شدی
- ببین چقدر بی ریخت شدی
- ببین لباس اندازه تنت گیر نمیاد
- ببین دمبه ها از همه جای بدنت زدن بیرون
- تو هیچوقت نمیتونی لاغر کنی
- تو هیچوقت نمیتونی جلوی خودتو بگیری
- تو اصلا زیبا نیستی
- هیچوقت نمیتونی همسر رویایی تو جذب کنی
- تو بی بخار به درد نخور بی اراده ای
- با این وزنت هیچجا کار گیرت نمیاد
و و و و و و و و و …..
و همین ناخوداگاهی که میاد کنترل ذهنتو به دست میگیره برای اینکه تیر خلاص رو بزنه ،،،،، خودش دوباره میاد به سراغت و میگه نگران نباش بالاخره تو ژنتیکی اینطوری هستی و آبم که بخوری چاق میشی نمیشه کاریش کرد بهتره باهاش کنار بیایی و بعد پیشنهاد خوردن بهت میده و بدون اینکه بدونی شروع میکنی به تخریب و ریزه خواری و هر نوع مواد غذایی بیاد دم دستت میزنی بر بدن تا آروم بشی.
در واقع چون نتونستی خودتو دوست داشته باشی ، چون یاد نگرفتی جلوی افکار منفی رو بگیری همه این این اتفاقات سلسله وار برات میافته و بعدم به خودت میگی نمیدونم اصلا داستانش چیه که من ریزه خواری میکنم.
البته این یکی از دلیل های تخریب هست و دلایل متنوعی داره که در فصل دو مفصل به اون اشاره خواهیم کرد.
حالا بریم سراغ اینکه چطوری خودمون رو بتونیم دوست داشته باشیم.
عزیزی که داری این پادکست رو میشنوی بدون تحت هرشرایطی که هستی ، هر وضعیت فیزیکی که داری ، هر قیافه ای که داری ، توی هر سنی که هستی ، هر جنسیتی که داری ، در حال حاضر تو بهترین نسخه خودت هستی و باید بتونی از همین چیزی که هستی لذت ببری.
باید بدونی که قدرت تغییر رو خداوند توی دستات گذاشته و خیلی خیلی خوشحال میشه که تو ازش استفاده کنی برای سلامتی ، از قدرتت استفاده کنی برای حال خوب ، خداوند تورو دوست داره و الانی که داری این پیام رو دریافت میکنی ازت میخواد که افکار منفی رو بذاری کنار ،دست از زخم زدن و سرکوفت زدن برداری و مسئولیت کارهاتو بر عهده بگیری و شروع کنی.
دفعه دیگه که رفتی جلوی آئینه و نیمه تاریک وجودت خواست کاستی ها تو بهت نشون بده ، کنترلش کن و حرف بزن.
قبلا هم گفتیم شما اگر شنونده باشی برده افکار میشی و زمانی میتونی در جایگاه فرمانروایی در ذهنت بشینی که شروع کنی از قدرت کلام استفاده کنی و حرف بزنی.
بگو که درسته که من چاقم ، درسته که دمبه دارم ، درسته که شاید یکمی وزنم زیاد باشه ولی من مهربونم ، من همینی که هستم زیبا هستم ، اگر کسی قراره منو دوست داشته باشه با همین شرایطم میتونه دوست داشته باشه.
اصلا کی گفته حتما باید لاغر باشم تا دوست داشته بشم؟
بی نهایت آدم هستن که آدمهای تپل رو دوست دارن.
و همینطوری به حرف زدن با خودت و شمردن نکات مثبتی که داری هرچیزی که هست ادامه بده.
و بیا آگاهانه تمرکز افکارت رو با گفتگوی کلامی با خودت ببر سمت حال خوب و از سرکوفت زدن به خودت سوزن گرامافون رو بردار و بذار روی دوست داشتن خودت.
به خودت بگو خب الان اینکه من به خودم سرکوفت بزنم نه تنها چیزی رو درست نمیکنه بلکه من رو از مدار جذب انرژی مثبت دور میکنه.
من از وضعیت فیزیکی خودم راضی نیستم؟ اکی ، با ابزارهایی که در دست دارم تلاش میکنم تا وضعیت زندگی خودمو بهبود ببخشم.
پله پله یواش یواش شروع کن.
اولین مرحله اینه که خودتو دوست داشته باشی و به محضی که افکار تخریبگر اومد توی ذهنت بتونی با گفتگو و تغییر فرکانس کنترل ذهنتو به دست بگیری و ببریش سمت دوست داشتن خودت.
مرحله بعدی اینه که بیایی بگی خب : من الان قلب سالمی دارم، من چشمهای سالمی دارم ،کلیه ها ،کبد ، ریه، مغز ، معده ، دستگاه گردش خون ،سیستم عصبی و همه چیز من الان داره درست کار میکنه.
و نشونه اش هم اینه که بدن من داره به درستی کار میکنه . چرا ؟ چون بدن طوری طراحی شده که در صورت اضافه دریافت کالری اون رو به چربی تبدیل کنه و ذخیره کنه ، پس همه اندامها و ارگانهای من سالم هستن.
چرا ؟ چون دارن چربی ذخیره میکنن و این نشونه اشه.
خب حالا که تک تک سلولهای من سالم هستن پس بیام مدار فکری رو تغییر بدم به جهت تناسب اندام.
یه عمر من نا آگاه بودم و این نا آگاهی سلولهای من رو بردن به سمت خروج از تناسب اندام ، حالا من به آگاهی رسیدم و میخوام سلولهامو ببرم دوباره به سمت تناسب اندام.
ببینید همونطوری که قبلا هم گفتم دروواقع سلامتی و تناسب اندام و حال خوب اصل هست و یک انسان آگاه همواره باید در سلامتی و تناسب اندام و حال خوب بسر ببره.
اگر سلامتی و تناسب اندام نداری و حالت خوب نیست ، یعنی اینکه داری اشتباه فکر میکنی و ارتعاش منفی از خودت به جهان هستی ارسال میکنی و باورهای غلطی داری.
که ما هم هدفمون اینه که باورهایی رو که منفی هستن و به صورت پندمی در اکثر آدمهایی که تناسب اندام ندارن تکرار میشن ، بیان کنیم و بگیم که با اصلاح این باور نادرست میتونیم یواش یواش به تناسب اندام برسیم.
ببینید ما اگر درست فکر کنیم ،درست رفتار میکنیم و اگر درست رفتار کنیم همیشه در سلامتی و تناسب اندام خواهیم بود.
توی دوره لاغری با ذهن تمرکز ما مطقا برروی لاغری نیست ، خیلی از این باورهای نادرست در بین افرادی که سلامتی و تناسب اندام ندارن مشترک هست و ما دقیقا داریم این باورهای نادرست رو بیان میکنیم تا از سر راه تناسب اندام برشون داریم.
وقتی تونستیم یکی یکی سدهای سر راه تناسب اندام رو بر داریم ، رودخونه سلامتی در تک تک یلولهای بدن ما به جریان میافته.
وقتی فکرمون درست شد خود به خود به تناسب اندام میرسیم ، مهم نیست ۲۰ کیلو اضافه وزن داریم یا کاهش وزن.
برای همینم هست که من مدام تکرار میکنم لطفا از ابتدا به این دوره گوش کنید و مراحل تکاملی رو طی کنید.
بذارید براتون یه مثال بزنم ، فرض ما بر این هست که کسی که داره این آگاهی ها رو میشنوه برای اولین بار هست که با این مفاهیم آشنا میشه برای همین داریم ریشه ای و مفصل توضیح میدیم.
مثل کسی میمونه که مدتهای زیادی بوده بی تحرک بوده و اصلا ورزش نکرده .
من به عنوان یک مربی از روز اول نمیتونم بیام این فرد رو ببرم بگم توی مسابقه دو صد متر استانی یا کشوری یا المپیک شرکت کن.
چون قلب و ریه و کبد و مغز و غیره و غیره بدن این فرد آماده نیست و قطعا اگر هم اینکارو بکنم اون فرد با آسیبهای جدی روبرو میشه.
ما با هم یه سفر رو آغاز کردیم به سمت صعود قله ای به نام سلامتی.
وقتی شما سلامت فکر کنی ، سلامت رفتار میکنی و به سلامتی میرسی و کسی که اینطوری سبک زندگی رو تغییر بده قطعا به تناسب اندام میرسه ، چون جاده سلامتی در نهایت ختم میشه به تناسب اندام.
حالا توی این مسیر ما داریم موانع راه رو بیان میکنیم. منی که قبلا این مسیر رو رفتم دارم به عنوان یک راهنما میگم که این جای مسیر رو باید یواش بری، اینجا خاکی میشه ، اینجا دره است ، اینجا باتلاقه و باید دورش بزنیم ، اینجا رودخونه است و باید بریم از پل بالایی ازش عبور کنیم و همینطوری یکی یکی موانع رو بیان کنیم و از سر راه برداریم تا در نهایت به اون حال خوبه ، به اون احساس خوبه برسیم.
و در این اپیزود مانعی که سر راهمون هست رو میخوایم ازش عبور کنیم دوست داشتن خودمون هست.
ببینید دوست داشتن خودمون میتونه بهمون اعتماد به نفس بده ، اعتماد به نفسه میتونه باعث بشه با همین شرایط کنونی کارهایی رو انجام بدیم که قبلا ازش خجالت میکشیدیم.
مثلا خجالت میکشیدیم ورزش کنیم ، از ترس مسخره شدن به خاطر انداممون ، ولی وقتی خودمو دوست داشته باشم و اعتماد به نفسه بیاد وسط و به خودم بگم من قوی هستم ، من از پسش بر میام ، من به خودم ثابت میکنم که قدرتمند هستم و میتونم از این قدرت استفاده کنم.
اونوقت با این اعتماد به نفس جدید از دیوار ترس مسخره شدن عبور میکنم و برام کمرنگ میشه و شروع میکنم به ورزش کردن حتی در مقابل دید کسانی که فکر میکردم منو مسخره میکنن.
اعتماد به نفسمو تقویت میکنم ، از دیوار ترس عبور میکنم و ادامه میدم ، درسته که الان توی همین جلسه تمرینی کاهش وزن ندارم ، ولی این فرایند ادامه پیدا میکنه و ادامه پیدا میکنه و روزها و ماها و فصل ها و سالها اونقدر تکرار میشه تا بالاخره همه اونهایی که منو مسخره میکردن از روی نا آگاهای به من ایمان میارن و از من خواهش میکنن تا این سبک زندگی رو بهشون یاد بدم.
ولی خب پله اول چیه؟
پله اول اینه که خودمو دوست داشته باشم.
چطوری با کنترل ذهن.
تمرین امروز اینه که شما قلم و کاغذ رو برداری و نکات مثبت در وجود خودتو یادداشت کنی ، هرچیزی که حس خوبی بهت میده ، بنویس ، هرچیزی که سالمه توی بدنت بنویس ، هر کاری کردی که اقدام عملی و مثبت بوده بنویس و آگاهانه روی نکات مثبت خودت تمرکز کن و با یادداشت برداری ، میتونی زمانهایی که ذهن نجوا گرت شروع میکنه به تخریب ، تو بیا برو سراغ نوشته هات و به جای تخریب و خودخوری خودتو دوست داشته باش.
به اون ذهن نجواگرت نشون بده که چقدر نکات مثبت داری و بهش بگو بجای اینکه بیایی حال منو خراب کنی بیا این همه نکات مثبت رو ببین ، من قوی تر و زیبا تر و دوست داشتنی تر از اونی هستم که تو نشونم میدی.
پس برو که زورت به من نمیرسه .
و تا وقتی که شما از این تکنیک ساده برای کنترل ذهن نجواگرتون استفاده کنید ، میتونیم بگیم در مسیر پیشرفت و سلامتی و حال خوب هستید.
در اپیزود بعدی میخوایم راجب ترس با هم صحبت کنیم، اینکه ترس چیه و چه نقشی در رسیدن ما به موفقیت ایفا میکنه.
خودتون رو دوست داشته باشید رفقا، شما مهم ترین ، زیباترین ، پرانرژی ترین،عزیزترین ، محبوب ترین ، دوست داشتنی ترین ، قشنگ ترین ، مهربون ترین ، باحال ترین ، کاردرست ترین و آگاه ترین فرد زندگی خودتون هستید.
منم دوستون دارم و خیلی خوشحالم که اینجا با همیاراسپورت همراه هستید.
دعوتتون میکنم طبق روال چند بیت شعرو بشنوید و راجبش فکر کنید، تا اپیزود بعدی خدا نگهدار.
حکایت کنند از بزرگان دین
حقیقت شناسان عین الیقین
که صاحبدلی بر پلنگی نشست
همی ران رهوار و ماری به دست
یکی گفتنش ای مرد راه خدای
بدین ره که رفتی مرا رهنمای
چه کردی که درنده رام تو شد؟
نگین صعادت به نام تو شد؟
بگفت ار پلنگم زبون است و مار
وگر پیل و کرکس شگفتی مدار
تو هم گردن از حکم داور مپیچ
که گردن نپیچد ز حکم تو هیچ
چو حاکم به فرمان داور بود
خدایش نگهبان و یاور بود
محال است چون دوست دارد تورا
که در دست دشمن گذارد تورا
ره این است روی از طریقت متاب
بنه گام و کامی که داری بیاب
نصیحت کسی سودمند آیدش
که گفتار سعدی پسند آیدش.
دانلود و شنیدن دیگر قسمتها: